سفرنامه امیرمحمد به قشم
سلام به همه دوستای خوب من و امیرمحمدم خیلی خیلی ممنونم از تمامی پیامهای قشنگ و با محبتتون خیلی لطف کردید ولی شرمنده که در زمان سفر اصلا فرصت جواب به کامنتها را نداشتم. امیرمحمد عزیز دلم خیلی خیلی در سفر اذیت شدی و ما را اذیت کرد البته اشکال نداره شما آب و هوات عوض شده بود خیلی گرمت بود چون در قشم هوا خیلی گرمتر از تهران بود و رطوبت هم داشت داستانش خیلی طولانیه که مقداریش را براتون میگم امیرمحمد عزیزم تا از فرودگاه اومدیم بیرون با لباسهایی که پوشیده بودیم از گرما هلاک شده بودیم فقط من و مادرجون و مهران و مهریار رفتیم مرکز خرید برای خودم و شما لباسهای خنک تابستونی خریدیم ولی شما خیلی خیلی گرمت بود به اون هوا هم عادت نداشتی مزید...
نویسنده :
مامان بهاره
9:16